هفتمین...
هفتمین...

هفتمین...

تا خر خره...

تا خر خره خوردم...

من و پسر خاله ام...
چی بگم...
هر چی بگم کسی نمی فهمه...
کسی یارای درک کردن ش رو نداره...

سفر یک روزه...

دارم می رفم سفر...یه سفر یه روزه...
خونه پدر بزرگ...

و بالاخره امتحان...

فردا امتحان نظام مهندسیه...سری قبلی که برای اولین بار می تونستم امتحان بدم نتونستم برم سر جلسه...
چیز خاصی نخوندم...نمی دونم کتابی با خودم ببرم یا دست خالی برم...
در هر صورت امیدوارم حد نصاب نمره رو بیارم...

کار یا سر کار؟!...

رزومه رو بردم...فرمودن خبرت می کنم...
الآن نمی دونم دنبال کارم...سر کارم...یا سرکار!...

ادامه دنبال کار گردی...

رفتم رزومه بدم...طرف نبود...

برنامه هایی برای اینجا...

یه فکری هم باید برای اینجا بکنم...

یه قالب ساده...شاید یک Domain حتی...

برنامه های روزمره III...


یه چند تا ایده تو ذهنمه...برای پیاده کردنش زمان می خوام...به اضافه تمرکز...باید شروع کنم...مهم شروع کردنه...

بد شانسی...

بد شانسی پشت بد شانسی...
اطلاعات هارد به باد رفت...450 G اطلاعات...تمام طرح و کد هایی که توی 7 سال اخیر زده بودم...تمام عکس هایی که توی 4 سال اخیر گرفته بودم...
همه ش رفت...

برنامه های روزمره II...

چند ماه پیش یه Domain برای سایت شخصی و یکی هم برای یه سایت طراحی ثبت کردم...هنوز فرصت نکردم طراحیشون کنم و راه بندازمشون...
سایت شخصی کار چندان و خاصی نمی خواد...فقط یه پیج شاید...فعلاً...
اما سایت طراحی زمان می بره طراحی کردن و پیاده سازی ش...فعلاً هم بیشتر دارم با خودم کلنجار می رم که چه طرح و تمی رو براش در نظر بگیرم...

برنامه های روزمره I...

فتو بلاگم رو باید درست کنم...مشکل هاستش رو حل کنم...بعد هم سر فرصت یه طرح جدید براش بزنم...
شاید بشه یه براش طراحی کنم، که به عنوان امضا، پایین عکس هام از اون لوگو استفاده کنم...