هفتمین...
هفتمین...

هفتمین...

صبح کارگاه...

کارگاه...ساعت ۶.۴۵ صبح...کارگاه..
کرختی...
ناامیدی...

بازم روز آخر...

بازم روز آخر شده...
هم دپرس...هم کلی کار انجام نشده و نا تموم...

دپرس...

دپرس...

دپرس...

دپرس...

روز شوم...

34 سال پیش چنین روز شومی رقم خورد...

؟!...

و چه شب و چه روزی بدتر از امروز و امشب بر ای نوشتن دوباره...
فردا روز شومی در تاریخ خواهد بود...