هفتمین...
هفتمین...

هفتمین...

خط نبوغ...

"بین دیوانگی و نبوغ تنها خطی است..."...


«نماد گمشده»...«دن براون»...

«گل پونه ها»...

یهو آهنگ «گل پونه ها»ی زنده یاد «ایرج بسطامی» تو ذهنم اومد...
دانلود کردم که بشنوم...

صدای پای وهم!...

چرا صدای پای وهم از کوچه های برف آلود نیامد؟...

استراحت واجب...

دوباره استراحت واجب شدم...

خسته شدم...

خسته شدم...

حس های متناقض...

یه مقدار کمی حس خوب دارم نسبت به کارم و جایگاهم...یه مقدار شور و شوق...
یه مقدار بسیار زیادی حس بد...خستگی...

یادگیری زبان انگلیسی...

برای پنجمن یا شایدم ششمین بار می خوام مطالعه و یادگیری زبان انگلیسی رو شروع کنم...
اونم تو شرایط سخت کارگاه...
قرار شده یه استاد بگیرم...یکی از بچه های کارگاه...
این دفعه خیلی مصمم تر از قبل هستم...چون نیاز به زبان انگلیسی رو بیشتر از قبل حس می کنم...
باید حداقل نمره 6.5  IELTS رو بگیرم...
زمانش هم برام مهمه...

بازم «بع بعی»...

این انگلیسی حرف زدن «بع بعی» من رو دیوونه می کنه...

ثبت Domain...

ه فکر ثبت کردن یه Domain برای اینجا افتادم...

اعتراض غذایی...

دیشب یه اعتراض غذایی انجام شد...
که طبق معمول اغلب اعتراض ها یه عده از جو استفاده کردن و حرکت رو منحرف شد...