هفتمین...
هفتمین...

هفتمین...

درجا...تکراری...

روی تخت دراز می کشم از صبح تا شب...کلی ایده تکراری تو سرم...اما لوازم انجامش فراهم نیست...دانش انجامش کافی نیست...

یه گوشه ایستادم و درجا می زنم و درجا زدنم  رو نگاه می کنم و عذاب می کشم...