هفتمین...
هفتمین...

هفتمین...

برف...

""برف،اشک یخزده خدا برای مرگ انسان بود...""...

بی نیازی...

""مرگ آغاز بی نیازیست...""...

اتفاق های اتفاقی...

""خیلی از اتفاق های مهم زندگی خیلی اتفاقی، اتفاق میفته...""...

از گذشته I...

یادمه یه روزی نوشتم:...

""فاصله میان زاهد و کافر می دانی چقدر است؟...
من می گویم...
لغزشی...
شاید کلامی...
به آزمونی آزموده می شوی...
کسی زاهد می شود...کسی کافر...""...


از «دوزخ»...

""جسم های شهوانی  در زیر رگبار باران از شدت شرم به خود می پیچند، روح های پر ولع در نجاست شناورند، فرومایگان خیانتکاردر چنگال یخ زده شیطان بی حرکت مانده اند""...


«دوزخ» - «دن براون»...

از «دوزخ»...


""اعماق جهنم جایگاه کسانی است که در زمان بحران های اخلاقی می خواهند بی طرف باقی بمانند.""...


«دوزخ» - «دن براون»...


اضافه: «کمدی الهی: دوزخ» - «دانته»...

F*** Dep...


F*** Dep...

بیکاری ممتد...


همچنان بیکار...

یک بعد از ظهر مریض...



پ.ن: حاصل یک ظهر مریض...