هفتمین...
هفتمین...

هفتمین...

...

نیاز به یک مقدار مرگ دارم...

...

بعضی آهنگ ها با آدم چه ها که نمی کنند...

...

پذیرفتن نزدیک شدن به انتها سخت است...چه برسد به پذیرفتن رسیدن به انتها...

می خواهم بنویسم...

می خواهم بنویسم...به قدر روزهایی که در ذهنم نوشتم...به قدر سطرهایی که در ذهنم حک شده اند...

می خواهم بنویسم...باور کن حس نوشتن آمده است و می دانم به زودی امانم را خواهد برید...

روزهای عجیبی ست...تصمیم های عجیب...اتفاقات عجیب...حس های عجیب...